خدمت اسلام به زن

خدمتی که اسلام به زن کرد

 در قرون گذشته ( قبل از اسلام) در جامعه  چطور  با زن رفتار می شد وبا چه دیدی به او نگاه میکردند اگر قرن های گذشته زبانی و بیانی داشتند به شما می گفتند که زن در بیچارگی و درماندگی چه مراحلی پیموده و در روزگارهای ظلمانی چه رنج ها برده است عصر وحشیت ما بین زن و حیوان فرق نمی گذاشت ادوار جهالت زن را چیزی از قبیل اثاث خانه می شمرده هر وقت  می خواست ان را دور می انداخت یا می فروخت یا می بخشید زن به مرور زمان به پایه طفل غیرممیز رسیده با زیچهای شد که خوشوقتی و تفریح صاحب خود را فراهم می کرد مجسمه بی اراده ای شد که جامه زرین اسارت را می پوشید و عمری در خواب غفلت می گذرانید.

تاریخ زن داستانی است پر از شداید و مهالک .در ازمنه قدیمه عامه مردم زن را حقیر شمرده به کراهت وتنفر در وی نظر ی کردند  سران و بزرگان قوم قفل خاموشی بر دهان زده به حکایت زنان و حمایت ایشان توجهی نمی کردند شعرا جمال ظاهری زن را ستوده خصایص فطریه او را متذکر نمی شدند  زن را شیطان  قشنگ و چراغ شیطان  و درب جهنم و چشمه مسرات زهر الود و سم قاتل نوع انسانی می نامیدند ,حمکای  یونان به سادگی زن را بلای عالم می خواندند.

افلاطون در اصطلاحات سیاسی وادبی اظهار رای کردهرگز روا ندید وقت خود را به ازمایش اخلاق و عقل واستعداد زن صرف نماید سال (861) مسیحی در یک مجلس مذهبی  در حضور  شارلمانی  زن را به القاب مناری قباحت و گناه (نیش عقرب )(جنس مضر موزی) معرفی کردند .در یکی از ارعیه یهود رد میگوید خداوند لا یزال را شکر می کن که را زن خلق نکرده ای _مدتها زنان کالای سودا گران و سرایه بازرگانان بودند و دربازارها به بهای معین فروخته می شدند کادانیها مزاوجت را نوعی ازتجارت فرض کرده دختری را می فروختند و زنی را اجاره می نمودند.

بنی کنده که طایفه بزرگی ازعرب بودند دختران خود را به دست خود زنده به خانه قبر  پنهان و در پرده خاک مستور می نمودند چنانکه قران شریف خبر داده (و اذا الموؤدة .سِِیلت بای ذ نب قتلت).شیخ طبرسی -علیه رحمه- در تفسیراین ایه اورده که زنان هنگام زایدنشان گودالی می کندند و در سر این گودال می نشستند و می زایدند هرگاه دختربود فورا او را زنده در گودال انداخته دفن می کردند و اگر پسر بود بر می داشتند و بزرگش می نمودند .در همین عصرروشنایی نیز جنایات غریبه وارد می شود  در بعض قراء هند دختر ها را زنده دفن می کنند تا چندی پیش برای استرضای خاطر (کالی) از خدایان هنود می بایست دختری ابستن را سر بریده خونش را به قربانگاه پاشیده سرش را به حضور معبود ببرند. مصری ها برای فراوانی اب دوشیزهای را به زر وزیور اراسته و در رود نیل غرق می کردند در جنگها و غارتها زن همیشه در معرض اختلاس و اسارت بوده که هنوز این قاعده وحشیانه در قبایل چادرنشین مجری و مرسوم است .

خلاصه مطلب این است که زن در هیچ جا دارای عزت ومالکیت وشان ومقام نبود و حتی اختیار جان خود را نداشت چه رسد اختیار مال و فرزند خود را .او میبایست صبر کند تا مردان غذا بخورند و وقتی سیر شدند اگر چیزی می ماند تناول کنند زن در یونان .زن در فرانسه زن در هند و در هیچ جای دنیا ارامش واسایش ومالکیت و ابرویی نداشت حتی امروزه نیز زن در نزد چینی ها قدر وقیتی ندارد و اگر نوزاد انان دختر باشد هه به انان تسلیت می گویند .اعراب که به زن هیچ وقعه ای نمی گذاشتند سهل است از کثرت حماقت پاس ناموس خود را نیز نمی نمودند حتی زنان خود را با هم عوض می کردند . 

اباهره گوید:نخستین کسی که بله حال زن رحمت اورد وکلمات تلطف و عطوفت را گوشزد وی  نمود مسیح بود ؛اما نصر انیت کالا به اوامر او عمل ننمودند ؛اکنون نیز زمرهای از کشیشیان زن را مرکز خطیات و مبدء سیات می دانند

پس از ظهوردولت اسلا م و مشاهده سلوک مردان جاهل با زنان بیچاره و معاینه ان حالات فلاکت وذلت نظر باشتدادیکه در تسخیر و استرقاق زن درملل متوحشه بوده اعراب جاهلیت را از دختر کشی ممانعت فروده و مقام زن و توصیه او را مدام به مردان نموده و قواعد و قوانین محکمه نهاد که زن را از گمنامی رهائی بخشد و از مذلت به اوج عزت برساند و حدود زن را معین و تکالیف او را مشخص و به قدر و قابلیت و استعداد زن او را متنعم و متخصص به نعم و خصایصی نمود که مردان از ان بی بهره و زنان از ان در اسایش و رفاه و در هیئت اجتماعیه به سهولت و ارامی و عزت و شرافت زندگی کنند از این وقت زن مقامی یافت و حقوقی به دست اورد –و قانون اخلاقی شرع اسلام امر به رفق و خوش رفتاری با زنها را بیشتر از مردها کرده (زن) در تحت لواء اسلام حقوقش محفوظ تر و عیشش کامل تر و نعمتش بیشتر از سایر ادیان و شرایع است .